در اینجا از رجوی میپرسم، چگونه با این تاریخ سیاه خود موناهای کشورمان را نجات خواهی داد؟ شما که خود هزاران کودک بیگناه را بی سرنوشت کرده ای و حال که زبان به اعتراض گشوده اند انگ تهمت و ناروا نثارشان میکنی.چگونه زنان سرزمینمان را نجات خواهی داد درحالی خود شما هزاران زن را مقطوع النسل کرده ای؟شما که بجزسلطه جویی جنسی نگاه دیگری بر آنها نداشتی.
**********************************
خانم حمیرا محمد نژاد آلمان *16.فوریه .2022
بی آیندگی فرقه رجوی
از بچههای خردسالی که در عرض سالیان درازدرسازمان مجاهدین و یا بعبارت دیگرفرقه رجوی مورد سوء استفاده قرارگرفتند حرفهای زیادی گفته شده است.
حرفهایی که نقطه به نقطه آن حاکی از دردی است جانکاه که برای همیشه در تاریخ خواهد ماند. داشتم فکر میکردم که چه تفاوتی بین آنها و سر بریده شده مونا در اهواز میباشد. دختری که در کودکی و بیتجربگی شوهر داده میشود و همه سکوت میکنند.
دختری که با سن کم در حالی که خود هنوز بچه میباشد صاحب فرزندی میشود و باز همه سکوت میکنند.
دختری که در زندگانی کوتاهش هنوز طعم محبت و عشق را نچشید.
آیا جامعه و حکمفرما های آن از حال مونا ها خبر دارند....؟
آیا میدانند آن پسری که دست به این قتل فجیع زده نیز جزو قربانیانی میباشد که نتیجه بی صلاحیتی آنان میباشد.
و اما مقایسه کوتاهی را شروع کردم که بتوانم بیشتراز پیش به عمق داستان بچهها ی بی گناهی که در سن بسیار پایین درفرقه رجوی مورد آزار و اذیت اعم از روحی و روانی، پی ببرم.
داستان مونا داستان سرگذشت یک تاریخ به شمار میرود تاریخی که هر کس به نوبه خود در پی لا پوشانی آن میباشد. و در آن نقش دارد.
تاریخی که همه ما آن را به نحوی مینگاریم.
تاریخی که زن را بی هویت میداند و آن را در تملک مرد به شمار میآورد.
تاریخی که فرقه رجوی با به کار گذاشتن صوری زنها در رده های بالا بازهمان قوانین تاریخ قرون وسطایی را تکرارکرده و باز نتوانست در آن تغییر ی بوجود بیاورد.
تا زمانی که ریشه فرسوده میباشد لعاب بیرونی هیچ تغییری در کیفیت نخواهد داد، همانا که در این سالیان به وضوح در مقابل چهره واقعی رجوی قرار گرفته ایم.
در اینجا از رجوی میپرسم، چگونه با این تاریخ سیاه خود موناهای کشورمان را نجات خواهی داد؟ شما که خود هزاران کودک بیگناه را بی سرنوشت کرده ای و حال که زبان به اعتراض گشوده اند انگ تهمت و ناروا نثارشان میکنی.
چگونه زنان سرزمینمان را نجات خواهی داد درحالی خود شما هزاران زن را مقطوع النسل کرده ای؟
شما که بجزسلطه جویی جنسی نگاه دیگری بر آنها نداشتی.
ا ما در این دورانی که گذشت یک بار از خود پرسیدی که به اشتباهات خود اعتراف کنی؟ و برای ملت ستم دیده ایران و نه برای رسیدن به قدرت خود را بازیابی؟
راستی زنان کشور شما و ما به حراج نیازهای جنسی اعراب گذاشته شده اند، آیا دهن به اعتراض گشودی؟
درست مثل زن آقای ابریشمچی و زنان دیگر زیر دستانت که آنها را به عقد خود در آوردی و به خود با مارک رهبر ايدئولوژيک انجام هرکاری را حلال دانستی.
براستی که برای زنان سرزمینم باید خون گریه کرد که هیچ پشتیبانی ندارند و همچنین برای مردان سرزمینی که روزی آرتمیسها را احترام میکردند و امروز در جهل خود میسوزند و میسازند.
و البته که باید برای زنان و مردان اسیر فرقه شما گریه کرد، آنجایی که هر روز با نازل کردن آیه ای و فشار های روحی آنان را از انتخاب مستقل وا میداری و راه انتخاب را بر آنها میبندی.
راستی این است جامعه بی طبقه توحید ی که از آن دم میزدی؟
شعارتو "یا من یا هیچ چیز" میباشد در واقع انتخاب دیگری نبایست وجود داشته باشد.
خود محوری شما در واقع ریشه سازمان مجاهدین را به آتش فنا کشید ه و امروز فرقه ای بیش از آن نمانده است.
و این تاسفی هست برای شما و فرقه بی سرنوشت شما!